یکی یدونه من و بابایکی یدونه من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

آرشای مامان و بابا

11 ماه و سه روز گذشت

11ماه و سه روز گذشت و الان تو کنار من نشستی و داری به صفحه لب تاپ نگاه میکنی بابا روزه هست امروز ظهر اومد که مثلا راحت بخوابه من به زور شما رو خوای کردم ولی تا بیدار شدی با صدای بلند میگفتی بابابابابابا ... و موهای باباتو میکشیدی و نمیذاشتی بخوابه عزیزم چهارشنبه 4تیر بابا تهران کلاس داشت مامان جونت (مامانم) زنگ زد گفت آرشا هنز دندون در نیورده؟ گفتم نه بابا اینم پیرمرد شد رفت و دندون در نیورد عصرش عمو افشین رفت خونشون. شب بازی ایران -بوسنی بود بابا هم داشت برمیگشت من اومدم بهت با لیوان آب بدم دیدم یه صدای چیریک چیریک میاد بلندت کردم رفتم زیر نور آشپزخونه نگاه کردم دیدم مروارید ناااازت داره در میاد از خوشحالی به بابات زن...
12 تير 1393
1